در حالیکه هنوز زخمهای اجتماعی و اقتصادی خوزستان از بحرانهای پیدرپی ترمیم نشده، هشدار تازهای در شورای سلامت استان طنینانداز شد؛ هشداری از جنس آینده و از عمق واقعیت. زینب پارسافخر مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خوزستان، در نشست شورای سلامت که ۲۶ مهرماه برگزار شد، با صراحت از ورود استان به مرحلهی خطرناک پیری جمعیتی و شکست برنامههای تنظیم جمعیت در دهههای گذشته سخن گفت؛ واقعیتی که اگر امروز نادیده گرفته شود، فردا به بحرانی غیرقابل جبران بدل خواهد شد.
پارسافخر با اشاره به اینکه از هر چهار ازدواج در خوزستان، یکی به طلاق منجر میشود، گفت: «در بحث ازدواج جزو سه استان اول کشور هستیم، اما نرخ طلاق نیز نگرانکننده است. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، ساختار جمعیتی ما به سمت پیری کامل حرکت خواهد کرد.» او یادآور شد که سیاستهای جمعیتی در ایران از دههی ۱۳۳۰ آغاز شده و طی هفتاد سال گذشته چندینبار تغییر مسیر دادهاند، اما «هیچیک از این برنامهها نقشهی عملیاتی و راهبرد مشخصی نداشتهاند.»
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خوزستان با تأکید بر اینکه سالمندی جمعیتی نه نشانهی پیشرفت، بلکه آغاز یک مصیبت اجتماعی است، توضیح داد: «سالمندی فردی برای دولتها موفقیت محسوب میشود، اما سالمندی جمعیتی، فاجعه است. اگر پنجره جمعیتی بسته شود، زمانی میرسد که برای نگهداری سالمندان، نیروی کار و توان اقتصادی کافی وجود نخواهد داشت.»
او افزود که نرخ باروری در سالهای اخیر بهشدت کاهش یافته و برای تثبیت وضعیت فعلی باید میانگین باروری به ۲.۵ فرزند بهازای هر زن برسد. به گفتهی وی، عوامل محیطی از جمله کمبود آب، آلودگی هوا، مشکلات سرمایهگذاری و مهاجرتهای اجباری، کیفیت زندگی را کاهش داده و میل به فرزندآوری را در استان پایین آورده است.
پارسافخر در عین حال تصریح کرد که برخلاف ذهنیت عمومی، میان فقر و کاهش فرزندآوری رابطهی مستقیمی وجود ندارد و در بسیاری از خانوادههای متمول، نگرش منفیتری نسبت به فرزندآوری دیده میشود. او خواستار آن شد که دستگاههای متولی، از جمله دانشگاه علوم پزشکی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، با جدیت بیشتری در اجرای نقشهی راه جمعیتی همکاری کنند و عملکردشان هر شش ماه ارزیابی شود.
اما فراتر از آمار و دستورالعملها، هشدار اصلی در سخنان پارسافخر نهفته بود: خوزستان در آستانهی بسته شدن پنجرهی جمعیتی قرار گرفته است؛ مرحلهای که اگر از آن عبور کنیم، استان با بحرانهای تازهای از جنس کمبود نیروی کار، فشار مالی بر نظام بازنشستگی، افزایش وابستگی خانوارها به حمایتهای دولتی و تضعیف پویایی اقتصادی روبهرو خواهد شد. این روند نه تنها ساختار بازار کار را دگرگون میکند، بلکه تعادل میان نسلها را نیز بههم میزند و بار سنگین سالمندی را بر دوش نسلهای آینده میگذارد.
پارسافخر در بخشی از سخنان خود هشدار داد که اگر امروز برای تثبیت جمعیت اقدام نشود، «در آینده ممکن است کشور ناچار شود از اتباع بیگانه برای نگهداری جمعیت پیر خود استفاده کند»؛ هشداری که بیش از هر چیز، نشانهی عمق بحرانی است که به آرامی اما پیوسته در حال ریشه دواندن است.
در کشوری که سیاستهای جمعیتیاش دهه به دهه دستخوش تغییر و تناقض شدهاند، اکنون خوزستان، استانی که زمانی مهد رشد، جوانی و کار بود، در خطر فروغلتیدن به سکون جمعیتی قرار دارد. اگر نقشهی راهی که امروز روی میز مدیران استان است، بهموقع و با دقت اجرا نشود، شاید نسلهای آینده فقط در آمارها از جمعیت جوان و پرشور خوزستان یاد کنند؛ نسلی که روزگاری موتور محرک توسعهی جنوب ایران بود و حالا در آستانهی استقراض جمعیتی قرار گرفته است.
ابراهیم متینسیرت















