احتمالاً دلیل انتشار این ویدئو، گلایههایی باشد که مردم حضوری به وی منتقل کردهاند و او تنها خواسته است که بگوید دلیل جواب ندادن، حجم بالای پیامها است، نه اینکه تصور کنید نمیخواهم جواب شما را بدهم. بهنوعی قصد شفافسازی و دلجویی از کسانی که پیام دادهاند را داشته است.
در همین ویدئویی که یک دقیقه و ۹ ثانیه زمان دارد و ارسال پیام به گوشی او را نشان میدهد، حجم پیامهای نخوانده از ۲۴۶۴۹ به ۲۴۶۹۰ پیام میرسد؛ یعنی در ۶۹ ثانیه، ۴۱ پیام جدید دریافت میکند که با یک حسابوکتاب ساده مشخص میشود که در یک ساعت (بیش از ۲ هزار پیام) و یک روز چه تعداد پیام ارسال میشود و عملاً پاسخ به این تعداد پیام که هرکدام موضوعی را مطرح یا درخواستی دارد، عملاً غیرممکن است.
همین ویدئو کافی بود تا باب انتقادهایی که به ظاهر خیرخواهانه و از جانب مردم سخن میگوید، گشوده شود و ابراهیمپور را به پاسخگو نبودن و فاصله گرفتن از مردم متهم کنند و در ادامه این انتقادی که ظاهراً از انتشار این ویدئو هست، حملات هماهنگی صورت بگیرد که مثلاً چرا در انتخاب مدیر فلان مجموعه یا سازمان، فلان مطلب را گفته است.
با کمی دقت مشخص میشود که هدف از انتقادهایی که از ابراهیمپور میشود، در واقع همین بعد قضیه است و ظاهراً عدهای نگران هستند که چرا وی بر خلاف نمایندههای پیشین حوزه انتخابیه، در سطح استان و کشور فعال است و برنمیتابند که نمایندهای غیر از نمایندههایی که آنها قبول دارند، در خصوص مسائل استان اظهار نظری داشته باشد.
در حالی که اگر موضوع تنها همین ویدئو بود، این حجم از پیام را اگر از زاویهای دیگر هم به آن نگاه کنیم، میتواند نشانهای از اعتماد و باور مردم به عملکرد او دانست و اینکه مردم حوزه انتخابیه وی را قبول دارند و از او انتظاراتی دارند که این تعداد پیام را در دقیقه ارسال و درخواست رسیدگی دارند.
در باور این منتقدان، دخالت نماینده مورد قبول آنها در همه امور ریز و درشت، بهعنوان نماینده مردم قابل توجیه است؛ اما نمایندههای دیگر حوزههای انتخابیه که در دار و دسته آنها قرار نمیگیرند، حق دخالت و اظهار نظر ندارند و این میشود دخالت در امور.
در واقع، خلاصه دیدگاه آنها این است که نمایندههای شهرستانها همان نماینده شهرستان بمانند و به امور ادارات و سازمانها در مرکز کاری نداشته باشند و پیگیری امور شهرستانهای خود هم نشوند. شاید هم نمیدانند که سازمانهایی که در اهواز مستقر هستند، مربوط به همه استان هستند و همان مقدار که مثلاً نماینده اهواز در این مسائل نظری را بیان میکند، نمایندههای ایذه، شوش، مسجدسلیمان، آبادان و… هم این حق را دارند که مطالبات موکلان خود را پیگیری کنند.
همین نوع نگاه حذفی که به نمایندههای مناطق محروم در گذشته شده، باعث این حجم از گرفتاری و محرومیت در این مناطق بوده است؛ چراکه اجازه نمیدادند نمایندهها در مرکز حرفی بزنند و همین موضوع هم باعث میشد که پروژه قابل توجهی در مناطق محروم اجرایی نگردد.
در واقع، این حجم از پیام که نشانی از کموکاستیهای حوزه انتخابیه و درخواستهای ریز و درشتی از نداری است، بخشی از آن به همین موضوع خانهنشین کردن نمایندههای این منطقه در ادوار گذشته برمیگردد که اجازه نمیدادند با ادارات و سازمانهای کل ارتباطی بگیرند و بخشی از مسائل را حل کنند.
با تناقض که نمیشود مطالبهگری کرد، اظهارنظر در خصوص عملکرد دستگاههای اجرایی و یا مدیران کل اگر بد است باید برای همه نمایندگان بد باشد و اگر خوب است، باید برای همه خوب باشد. نمیتوان با تناقضگویی، تعدادی را از میدان به در کرد و با تکصدایی، حق مناطق محروم را ضایع کرد.