وزارت آموزشوپرورش بهعنوان متولی تربیت نسل آینده، امروز با چالشهای جدی در کیفیت آموزش روبهروست چالشهایی که در سالهای اخیر عمیقتر شدهاند بررسی شاخصهای رسمی این وزارتخانه نشان میدهد که میانگین نمرات امتحانات نهایی دانشآموزان کاهش یافته است، آن هم در شرایطی که سطح و دشواری سؤالات تغییر محسوسی نکرده است، این افت، زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی کشور است.
همزمان، پدیدههایی مانند ترک تحصیل، افت تحصیلی، فرسودگی شغلی معلمان و کاهش انگیزه یادگیری در دانشآموزان رو به افزایش است. بسیاری از مدارس و معلمان با وجود تلاش فراوان، به دلایل مختلف، فرصت تمرکز بر کیفیت واقعی آموزش را از دست دادهاند.
رسالت اصلی آموزشوپرورش، آموزش باکیفیت است، آموزشی که استعدادها را شکوفا سازد و دانشآموزان را برای زندگی، نه صرفاً برای امتحان، آماده کند. با این حال، در سالهای اخیر این وزارتخانه بهتدریج درگیر وظایف گسترده و غیرتخصصی شده است، از *مدرسهسازی و مدیریت پروژههای عمرانی گرفته* تا چاپ و توزیع کتابهای درسی، دانشگاهها، هتلداری و حتی فعالیتهای بانکی.
این حجم از مسئولیتهای پراکنده، تمرکز آموزشوپرورش را از مأموریت اصلیاش دور کرده و آن را به سازمانی سنگین، کند و فرساینده تبدیل کرده است، سازمانی که بخش قابل توجهی از انرژی مدیریتیاش صرف امور اجرایی میشود، نه بهبود کیفیت آموزش و توسعه عدالت آموزشی.
نتیجه این وضعیت، بهروشنی در خروجی نظام آموزشی دیده میشود، شکاف آموزشی میان مناطق، افت نتایج آزمونهای ملی و بینالمللی و نارضایتی فزاینده معلمان و خانوادهها از پشتیبانی اداری و آموزشی مدارس.
راه برونرفت، بازگشت به رسالت اصلی وزارتخانه آموزش و پرورش است. مدرسهسازی، بهعنوان فعالیتی عمرانی و تخصصی، میتواند به نهادهای حرفهای و توانمند مانند وزارت خانه مسکن و شهرسازی یا( مانند کشورهای توسعه یافته) به شهرداری ها واگذار شود، در مقابل، آموزشوپرورش باید تمام توان خود را بر ارتقای حرفه ایی معلمان، بروزرسانی محتوای آموزشی، کاهش نابرابریها و بهبود یادگیری دانشآموزان متمرکز کند، مسیری که میتواند آموزشوپرورش را از بنبست افت و فرسایش مستمر، به افق کیفیت و اثربخشی هدایت کند.
قاسم رضائی راد
















