تقدیم به آنانی که صریر درد مردم چو بشنوند همچو قلم سر می نهند و برای فریاد رسی و درمان درد، به سر می دوند.
*قلم* ، روحبخشی بیبدیل است به واژگان خفته در بیابانی برهوت از معنا که با احضار آنان در لوحی سپید و در چینشی رازآلود، سخن ها می آفریند و معناها که کشف می نماید گاه با لذت و گاه با درد، در هر صورت که از سر لذت یا درد، قلم سر می نهد و رقص کنان اسرار هویدا می کند و در لایه های زیرین سخن، از سر شوق یا هم از سر ترس، گنج واژگان فراهم و گاه نیز پنهان می نماید تا جویندگان و تشنگان اندیشه را به تلاطم اندازد، کشف این راز قلم در اندیشه و اندیشیدن نهفته است که هر چه اندیشه ها عمیق تر باشد اسرار سخن پنهان تر و دست یابی سخت تر است…
اندیشه ها با قلم آراسته و هنرمندانه پرداخته می شوند و چون تندیسی زیبا برابر خواننده خلق می شوند و انسان را محو تماشای خود می نماید و لب ها را به تحسین وا می دارد…
و گاهی هم درد آور است آنگاه که قلم زخم می زند، و زبان ظلم و بی عدالتی می شود و سر بر راه بی انصافی می گذارد و به تحریف واقعیت ها می پردازد، از دایره حق و صداقت خارج می شود.
همین قلم با این توصیف خود، بازتابی از افکار، اندیشه ها و شخصیت درونی نویسنده است که در قالب واژه گان و عبارات به شکل خطوطی شناخته شده توسط قلم ترسیم می شود… و راز آلودگی را به نهایت می رساند.
این است که اگر قلم بر دست انسان های ره یافته به حقیقت باشد، در فقر درویشی می کند، در نیاز سرود بی نیازی می سراید، در شیپور جنگ، فریاد صلح می دمد و در فتنه و آشوب، بجای چنگ انداختن، چنگ می نوازد!!! در منارهها، بانگ خیرالعمل و دعوت به حضوری مؤمنانه در میدان زندگی می نماید. و در ناقوس کلیسا، دعوت خلق می کند به گفتوگو با خدا و آغازی بر نیایشی خاموش و راز و نیازی در سکوت…
و اما تاریخ، چیزی نیست جز ردپای این قلمها، و آیندگان، جز از راه نوشتهها، به حقیقت دست نخواهند یافت و واقعیت برای آیندگان چیزی است که قلم روایت می کند نه آن چیری که رخ داده است آنچه از تاریخ بشر و حیات او تا به امروز بر صفحه گیتی به یادگار مانده است چیزی جز نقش و رسالت مانای قلم نبوده و نیست.
و به راستی که قلم همان نفخه ی صور است که تعظیمش از روز الست آمده و در مبعث نیز نون و القلم و مایسطرون بود، برای دمیدن اندیشه های نو بر کالبد جوامع و انسان هایی که از رمق افتاده اند و نور اندیشه و تفکر در آنها در حال خاموشی است.
بوسه بر قلم هایی می زنم که به فضیلت صداقت آراسته اند و در هیچ شرایطی به تحریف حقیقت نمی پردازند. به فضیلت استقلال رسیده اند یعنی به هیچ منبع زر زور و تزویری وابستگی ندارند و همواره بر فضیلت عدالت پایبند هستند و هرگز حقی را تضییع نمی کنند و به ناحق از ناحقی دفاع نمی نمایند.
قلمی که آراسته شده بر این سه فضیلت، مانا ست و قابل تقدیر و ستایش و در مقابل این قلم ها دست بر سینه و سر تعظیم دارم.
روز قلم بر شما همراهان اهل قلم و اندیشه، فرخنده و مبارک باد.
۱۴ تیر ۱۴۰۴
علی میرزا صالحی